گاه نوشته های یه برقی شریفی

پس از مهاجرت به علم و صنعت!

گاه نوشته های یه برقی شریفی

پس از مهاجرت به علم و صنعت!

دامن!

سلام 

امروز اولین جلسه کلاس خیاطی رو رفتم!  

مربی ش هم یه خانوم یزدیه! از بچه های همین خوابگاه!

خدا میدونه من یزدیا رو دوس دارم هی یزدی میذاره تو راهم!

دو مدل دامن یاد گرفتم! پارچه بدین رایگان میدوزم براتون:دی  

یکی نیست بهم بگه وسط درس و تز و ... کلاس خیاطی رفتنت چی بود!! 

استاد جواب داده و انگار بدش نیومده از پروپزالم!  اگه بتونم به زودی تصویبش کنم خیلی عالیه! اینطوری میتونم هر چه زودتر کارمو شروع کنم و دفاع کنم و خلاص! 

بازم ملتمس دعای خیر شماییم

نظرات 3 + ارسال نظر
Tornado سه‌شنبه 13 مرداد 1394 ساعت 12:59 http://deathofstars.blog.ir/

خب تو بدوز اینا که دارن بزرگ میشن هی تست میکنم هر موقع اندازه شون شد اون موقع می پوشونم و میگم خاله مطهره تون دوخته

Tornado سه‌شنبه 13 مرداد 1394 ساعت 06:56 http://deathofstars.blog.ir/

من سه تا دختر دارم
ینی قراره داشته باشم خاطره نسیم ساحل
برای اونا بدوز
بعداً میگم خاله مطهره براشون دوخته

اندازه هاشونو ندارم که

Tornado دوشنبه 12 مرداد 1394 ساعت 19:47 http://deathofstars.blog.ir/

یزدیا ماهن!
نازن
آقاااااااااااااااااااااا منم دامن میخوام خب
پارچه ی چه جوری برای دامن خوبه؟

بعله!
فعلا دامنه هاااا
به مانتو هم میرسه :دی
هر جور پارچه :))

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.